چند سال آخر حیات امام(ره)، سالهاى سختى بود. ما هم سالهاى سختى داشتیم و حزب الله داشت از فتنهها از بین مىرفت؛ حتى در آن شرایط سخت داخلى، امام ما را رها نکرد. در شرایطى که امام در آخر حیات به مسائل جزئى توجهى نداشت؛ ولى وقتى مىرفتیم تهران، ما را مىپذیرفت؛ حتى ما براى مسئله خاصى، گاهى تنها مىرفتیم؛ بدون حتى سید احمد؛ گاهى فقط من و امام بودیم؛ مىدانم هیچ جایى امام با این مشکل و با این طریق برخورد نمىکرد.
آن سالها امام پیامى براى حجاج نوشتند که ما هم آن روز نفهمیدیم؛ فرمودند: «جهاد حزب الله لبنان، حجت الهى است بر علماى جهان اسلام». ما فکر کردیم مىخواهد روحیه به ما بدهد. ما امسال پس از 12 سال فهمیدیم که حجت الهى شد بر فلسطین؛ بر دولتها؛ بر فقها که نتیجهاش پیروزى بود.
پس از امام هم الحمد لله همین طور بود. مقام معظم رهبرى همین طور رفتار کردند. از نقاط مثبت، این بود که امام در مسائل مختلف، نماینده داشت. آقاى خامنهاى همه کاره مسائل لبنان از طرف امام بود که ما در زمان حیات امام به آقاى خامنهاى مراجعه مىکردیم؛ لذا ادامه دادیم. همین طور حل مشکلات سیاسى و فقهى را داشتیم؛ از طرف ایشان و از ثمرات رهبرى ایشان این بود که پس از ده سال، وضع داخلى لبنان آرام شد؛ زندگى سیاسى شروع شد؛ مجلس و کابینه و... شکل گرفت. در این شرایط، خود به خود، انسان گرایش به کار سیاسى پیدا مىکند؛ چون جهاد، خسته کننده است؛ «کتب علیکم القتال و هو کره لکم». آدم در صحنه سیاسى مىرود و مىگوید ما مجاهدیم و جهاد سیاسى مىکنیم و مبارزه را رها مىکند؛ لذا درون تشکیلات ما این تفکر به وجود آمد که ما قوىترین پایگاه مردمى هستیم. نگاه نکنید به چند نماینده در مجلس و شهردارىها، انتخابات، آزاد نیست؛ تحمیلى است؛ سورىها و... دخالت مىکنند؛ جعل مىکنند؛ تقلب مىکنند. ما از آنها تشکر مىکنیم که اجازه دادند 12 نفر از ما به مجلس بروند. این جا کار رهبرى این بود که به حزب الله مىگفت: «کار سیاسى مهم است؛ نباید رها کرد؛ ولى اولویت، جهاد و مبارزه با اسراییل است که باب الخیر است. شما اگر مىخواهید عزیز شوید، مردم طرفدار شما باشند، خدا راضى شود و دنیا و آخرت داشته باشید، راهش در مبارزه است» و اگر آقا این خطر را نشان نمىداد، ما مىرفتیم در کار سیاسى و مبارزه را رها مىکردیم و جنوب دست اسراییل مىماند... . این پیروزى، دهها سال زمان مىخواست؛ ولى خیلى زود به نتیجه رسیدیم.
این جا ما از همه تحولات داخلى ایران اطلاع داریم. در جهان اسلام، کشورى مثل لبنان، رسانههاى گروهى ندارد. بچه دوساله در لبنان، سیاسى است. بلوغ سیاسى، خیلى زودتر از بلوغ شرعى است. پس از انتخاب آقاى خاتمى، رسانههاى گروهى گفتند: دیگر انقلاب از جریانهاى جهادى حمایت نمىکند؛ مىرود سراغ صلح و سازش و در مورد اسراییل هم بالاخره تجدید نظر مىکند. ما هم در مقابل این هجمه تبلیغاتى بزرگ، مىگفتیم: این طور نیست و ارتباط صمیمانهاى هم داشتیم با آقاى خاتمى؛ زمانى که وزیر ارشاد بود. اتفاقاً یکى دو روز پس از دوم خرداد، یک فرستاده ویژه از طرف آقاى خاتمى این جا آمد؛ به خاطر جو تبلیغاتى و گفت: همان طور که قبلاً حمایت بود، ادامه خواهیم داد؛ بلکه بهتر و بیشتر و به همه اطمینان بدهید. این پیروزى (آزادى جنوب لبنان)، واقعاً بزرگ و الهى بود. روز اول پیروزى، مصاحبه مطبوعاتى داشتیم که همه رسانههاى دنیا منتظر موضع ما بودند. اولین جمله را که گفتم و شاید عدهاى از امام(ره) چیزى در ذهنشان باقى نمانده بود، این بود: «بسم الله الرحمن الرحیم. هذا الانتصار، انتصار الامام خمینى، این پیروزى، پیروزى امام خمینى است». دهها تلویزیون و شبکه ماهوارهاى در تمام دنیا، حتى آمریکا، مستقیم پخش مىکردند. ما تأکید کردیم که این پیروزى، مال امام است؛ مال ایران است... لذا دیدیم این فرصت طلایى است که باید این جهاد را به صاحب اصلى آن نسبت دهم و دوباره امام مطرح شد. در جهان عرب و در جنگ ایران و عراق، خیلى تبلیغ مىکردند که عراق طرفدار مبارزه با اسراییل است. ما اعلام کردیم که به مرحلهاى رسیدیم که در مورد اسراییل، ایران حرف اول را دارد. ما بنا نداریم در خارج لبنان پایگاه داشته باشیم. حزب الله، حرف اول را مىزند و خیلى احترام دارد؛ به خاطر این پیروزى که در طى جنگهاى اعراب و اسراییل، همیشه اعراب شکست مىخوردند و این پیروزى به دست شیعه بود. ایران در لبنان و خاورمیانه، نقش داشت؛ حضورش بالاتر از آن است که مردم ایران و حتى تحلیل گران سیاسى در روزنامهها فکر مىکنند. عدهاى در روزنامههاى ایران نوشتند: «چقدر به لبنان کمک مىکنید؛ به مسائل خود بپردازیم». از این پیروزى، ایران در تمام جهان عرب و اسلام و بلکه در جهان، حضور سیاسى محکمى پیدا کرد و وقتى ما سه یا چهار اسراییلى اسیر مىگیریم؛ دبیر کل سازمان ملل و وزراى خارجه کشورهاى جهان از من وقت مىخواهند؛ سفیر روسیه از من وقت مىخواست. من گرفتار بودم و دفتر من چند بار اطلاع داد و آخر سر وقت دادیم. من نمىدانستم از طلب ملاقات تا وقت ملاقات چقدر گذشته بود. او گفت: پس از شش ماه، الحمد لله به من وقت دادند؛ نه این که ما خیلى مهم هستیم؛ یعنى توجه دنیا چقدر به لبنان و حزب الله معطوف است. اگر چه برخى گروهها، شاید نصف مجلس دستشان باشد، ولى در دنیا معروف نیستند. این مسئله، عقیدتى است. در ایران، در مورد مسئله این جا، اختلافى نیست؛ علیرغم اختلاف در مسائل دیگر. ما سعى کردیم در این 18 سال، مال این جناح و آن جناح نباشیم. در زمان امام، حزب الله، مال امام بود و پس از او، مال رهبر است؛ یعنى مقام و نه شخص. ما در زمان حاکمیت جناح راست گفتیم ما راست نخواهیم شد و در زمان حاکمیت جناح چپ گفتیم چپ نخواهیم شد. از این تحولات، مثل مرحله سازندگى، از مثبت و منفى استفاده مىکنیم. از آن حادثه دوم خرداد هم خوب استفاده کردیم. پس از پیروزى جنوب، ما نگفتیم اولویت ما بحث اقتصادى و سازندگى است؛ مطرح کردیم؛ اما نه به عنوان اولویت مطلقه؛ یعنى مهم است؛ ولى اولویت ندارد. روز دوم پیروزى، به واحدهاى فرهنگى دانشجویان، دانشآموزان و خواهران و پیش آهنگان دانشآموز که با لباس جذب مىشوند، گفتیم: فعال شوید؛ ما حاضریم هر چه بخواهید، کمک کنیم. قرض گرفتیم تا بروند از لحاظ فرهنگى و اجتماعى کار کنند که نسل بعدى را از دست ندهیم. ما نسل جوان را فقط براى جنگ نمىخواهیم. گفتیم با جوانان مصاحبه کنید؛ سؤال و جواب کنید. این را از تحولات ایران کمک گرفتیم که پس از جنگ، مسئولین رفتند سراغ اقتصاد و جوانان از نظر فرهنگى رها شدند.
در ذهن کسى جا نیفتد که حزب الله یعنى تشکیلات تابع فلان نهاد در ایران. آقاى خاتمى چند بار اعلام کرد که نهادهاى مربوط به ریاست جمهورى، حق ندارند از ما چیزى بپرسند. اگر ما خواستیم، اطلاع مىدهیم یا خواستیم، مشورت مىدهیم. حزب الله، تابع ولایت است و حمایت سیاسى و معنوى آن از جانب ایران است؛ ولى هیچ کس در ایران، حتى آقا نمىگوید بکن؛ نکن. امام هم این طور بود؛ جز در مسائلى که ما از ایشان مىپرسیدیم. آقا هم مىگوید: اگر سؤالى دارید، از ما سؤال کنید؛ خودتان عاقلید؛ اسلام را مىشناسید؛ عمل کنید؛ ما پشتیبانى مىکنیم. حال برخى مسائل ابتدایى به عنوان پیشنهاد به ما مىگفتند که خودمان تصمیم مىگیریم و مشاور داریم؛ خودمان عمل مىکنیم. ما بدون مراجعه به ایران، مىتوانیم منطقه را آرام کنیم؛ مىتوانیم حمله کنیم. ما هم انقلابى هستیم؛ اما انقلابى عاقل هستیم؛ انگیزه داریم؛ عقل داریم و این مال، جمهورى اسلامى است؛ نه شخص و جریان خاصى و اگر دستاورد سیاسى و عقیدتى و... پیدا شود، مال ما نیست؛ مال تمام جمهورى اسلامى است و نه شخص و جناح خاص.
وقتى انتقاضه شد، کشورهایى که ملتهایشان مرده بودند، مثل مراکش، حضور قوى داشتند که دو میلیون تظاهر کننده داشت ولى ملت ایران و دانشجویان، ضعیف عمل کردند. ما در تاریخ اسلام نداشتیم که این قسمت خمس و سهم امام را به فلان گروه سنى بدهید، در فقه، شیعه بودن، شرط است؛ اما امام اجازه دادند که به بچههاى فلسطینى سهم امام بدهیم. این، نشانه اهمیت دادن امام به فلسطین بود که از اجماع فقه شیعه رد شد [عبور کرد].
ایران در دل معرکه است؛ در عمق صحنه است؛ بدانید یا ندانید. قبل از دوم خرداد، ما متهم بودیم که اصلاح طلب هستیم. ما یقین داریم که حرکت شما اصلاحى است، نه افسادى. والسلام
منبع:porseman.net