سلام
آیا تاکنون احساس کردهاید که کنترل زندگى از دست شما خارج شده، هرچه بیشتر تلاش مىکنید، کمتر نتیجه مىگیرید؟ شاید زمان آن فرا رسیده است که به جاى آن که به دنبال زندگى بدویم، آن را تحت کنترل خویش درآوریم و زندگى جدیدى را آغاز کنیم. درک واقعى تفاوت میان «زنده بودن» و «زندگى کردن»، تا حدودى مشکل به نظر مىرسد؛ اما پى بردن به این نکته، منجر به تغییرات شگرفى در دنیاى پیرامون ما مىگردد. حال اگر از اوضاع موجود خسته شدهاید و مىخواهید زندگى کنید، توصیههاى زیر را به کار ببندید:
1. به یاد داشته باشید که زندگى موهبتى است که هنگام تولد، به شما ارزانى شده است.
زندگى، همان طورى است که به آن نگاه مىکنید؛ مىتوانید بنشینید و اجازه دهید تا زندگى از شما یک مغلوب بسازد یا این که برخیزید و آن را به دست خود رقم بزنید. «مایا آنجلو» در این باره مىگوید: زندگى مانند مادرى است که هر روز صبح لباس شما را مرتب مىکند و مىگوید: نگران نباش عزیزم! من با تو هستم.
2. زندگى را براى خود معنا کنید و اهداف خود را در زندگى مشخص کنید.
3. براى خود، قوانین ویژهاى وضع کنید.
بسیارى از مردم بر این باورند که زندگى، یک بازى است؛ شاید هم این گونه باشد؛ اما اکثر بازىها، قوانین و مقرراتى مخصوص خود دارند و شرایط برد و باخت در آنها مشخص شده است. ما، مجموعه قوانین و مقررات بازى زندگى را همراه خود به این دنیا نیاوردهایم؛ شاید هم به ما اجازه داده شده تا خود این قوانین را وضع کنیم و براى زنده بودن، زندگى کردن و شکست و پیروزى، معیارهایى در نظر بگیریم.
4. مسئولیت زندگى خویش را به طور کامل بر عهده بگیرید.
حال که قوانینى مخصوص به خود وضع کردهاید، مىتوانید مسئولیت زندگى خویش را بر عهده بگیرید. «جفرى ابرت» مىگوید: وقتى شخصاً مسئول کارهاى خود باشید، براى آزادى و آزاد زیستن، نیازى به کسب اجازه از دیگران ندارید. وقتى شما از دیگران اجازه مى گیرید، در واقع، در مورد زندگى خود به آنها حق وتو مىدهید!
5. جزئیات را بىارزش نشمارید و نسبت به آنها بىتفاوت نباشید.
مهم نیست که چگونه زندگى مىکنیم؛ زندگى در مسیر پرتلاطم خود، موانع بیشمارى را بر سر راه ما قرار مىدهد که مجبور به مقابله با آن هستیم؛ زیرا در غیر این صورت، لذتها و شادىهاى ما به طور جدى در معرض خطر قرار مىگیرند. «استفان وینسنت» مىگوید: «زندگى با مرگ از دست نمىرود؛ زندگى را لحظه به لحظه و روز به روز، از دست مىدهیم و این در حالى است که هزاران راه نرفته در پیش روى داریم».
6. کارها و عادتهاى نادرست خود را ترک کنید.
بسیارى بر این باورند که «ترک کردن»، مفهومى منفى دارد؛ آیا شما نیز جزء این گروه هستید؟
برخى معتقدند که افراد موفق، هیچگاه اقدام به ترک کارى نمىکنند؛ اما این گونه نیست؛ برندهها، اکثر اوقات، به ترک مواردى مىپردازند که اهداف و آرزوهاى آنها را برآورده نمىسازد.
7. فهرستى از کارهایى که قصد ترک آنها را دارید، تهیه کنید.
اگر زندگى خود را دقیقاً مورد بررسى قرار دهید، خواهید دید که انجام برخى کارها، روند رو به رشد شما را کُند و یا حتىمتوقف مىکند و ممکن است روى کارهاى دیگر شما نیز تأثیر منفى بگذارد. این قبیل کارها را شناسایى کنید و آنها را روى کاغذ بیاورید.
8. عادتها و کارهایى را که ترک کردهاید، در فهرست خود علامت بزنید.
با انجام این کارها در کوتاه مدت، شاهد تغییرات مثبتى در زندگى خود خواهید بود. این کار، شما را از بسیارى نکات منفى دور خواهد ساخت؛ پس فضاى اطراف خود را براى یک زندگى جدید و کسب تجارب مثبت، مهیا کنید.
9. به آینده بنگرید.
با انجام این تغییرات و ایجاد نیروى مثبت در زندگى، شما گام بزرگى به سوى آینده برداشتهاید؛ پس آینده نگر، خوشبین و شجاع باشید. به یقین، نتایج حاصله، شما را شگفت زده خواهد کرد.
10. از تمامى امکانات اطراف خود بهره گیرید.
این نکته را فراموش نکنید که استعداد و مهارتى در شما به ودیعه گذاشته شده که هیچ فرد دیگرى از آن موهبت برخوردار نیست. بنابراین، از تمام مهارتها و استعدادهاى خود در جهت دستیابى به یک زندگى شاد و سرشار، استفاده کنید. «ارما بومبک» مىگوید: «امیدوارم هنگامى که در پایان راه زندگى در محضر خدا حاضر مىشوم، از تمامى استعدادها و امکانات موجود استفاده کرده باشم؛ به طورى که بتوانم به پروردگار خود بگویم: خداوندا! از هر چه به من اعطا فرمودى، به بهترین نحو استفاده کردم».
منبع: روزنامه همشهرى